مبانی طراحی پروژه بر دو اصل استوار شده است: محرمیت و تغییر تیپولوژی خانههای آپارتمانی ایرانی. در ایران، هرچه خانه پنجرههای بزرگ و رو به خیابان داشته باشد، پردههای ضخیم تری را شاهد خواهیم بود. نه فقط پرده که هر عنصری که دید را محدود کند و محرمیت را حفظ نماید.
با مدرن شدن و سوق داده شدن خانواده های ایرانی به سمت آپارتمان نشینی ، کالبد زندگی ایرانی با فرهنگ حاکم بر آن همسو و هم راستا تغییر نکرده است. فی الواقع آنچه که شاهدش هستیم ، یک زندگی و فرهنگ ایرانی در درون و یک کالبد غیر ایرانی در بیرون است.
به دلیل بالا بودن قیمت زمین در ایران و همچنین نوع ساخت و سازی که رایج شده است، همواره تلاش بر این است که از حداکثر متراژها برای ساخت استفاده شود. این استفاده حداکثری از ظرفیت ساخت، باعث شده است که دیاگرام زندگی در تمام آپارتمانها یکسان تعریف شود و تفاوت های فرهنگی ، اقلیمی و بستر خانه در طراحی دخیل نباشند و این دیاگرام زیستی به شدت بسته شکل گرفته است.
در این پروژه تلاش بر این بود که دیاگرام زیست در آپارتمان تعریف مناسب تری پیدا کند، به مسئله محرمیت احترام گذاشته شود و ارتباطی معنادار بین خانه و محیط ایجاد کنیم.
از آنجایی که مبانی طراحی بر دو اصل محرمیت و ایجاد ریز فضاهایی بوده است که ارتباط بین محیط بیرون و درون را ایجاد کنند، روندی را پیش گرفتیم که فریم ها را تصور کردیم که به جای اینکه به سمت خیابان باشند این فریم ها به داخل زمین می چرخند و با این چرخش یک فضای تراس مانند را ایجاد می کند که در این پروژه “کوچه ” نامیده می شوند. فضایی میانی که بیرون خانه را به درون آن وصل می کند. کوچه هایی که هرکدام هویت متفاوتی دارند .
رویکردی که ما در این پروژه دنبال کردیم ، ایجاد اتصال بین این دو کوچه از طریق عبور از پروژه بود. ایجاد این اتصال، باعث می شود که پروژه ارتباط نزدیکی با شهر و اطراف خود برقرار کند و یا دیالوگ بین همسایگان ، شهر و خانه را ایجاد نماید.